فلسفه، واژهای با ریشه یونانی و معرب فیلوسفیا به معنای دوستدار دانش است. [۱] فیثاغورث ریاضیدان بزرگ یونان، اولین اندیشمندی بود که خود را فیلوسوفوس یعنی دوستدار دانایی خواند. با توجه به اینکه در محافل علمی و کتب فلسفی، این واژه در معانی بسیار متفاوتی به کار رفته و در طول تاریخ فلسفه نیز در هر زمانی، معانی گوناگونی از آن اراده کردهاند، نمیتوان تعریف واحدی برای آن بیان نمود که جامع همه تعاریف باشد.
البته، در فرهنگ اسلامی و حوزههای دانشی شیعی، برای فلسفه تعریف نسبتا متعینی وجود داشته و آن عبارت است از: فعالیت فکری و ذهنی در زمینه موضوعات و مسائل بنیادینی که از حیطه علوم تجربی خارج بوده و با روش تجربی قابل اثبات یا رد نیست و تابع قرارداد و اعتبار هم نیست و همچنین، با روش نقلی اثبات نمیشود. بنیادیترین مسئله در اندیشه نوع بشر، پرسش از هستی و واقعیت است که قدمتی به درازای اندیشیدن و تعقل دارد.
به همین مناسبت فیلسوفان مسلمان از ابونصر فارابی و ابن سینا تا فلاسفه متاخر، همگی فلسفه را دانشی دانستهاند که در آن از احوال هستی و واقعیت از جهت واقعیتمندی یا پنداری بودن آن، بحث میگردد. [۲][۳][۴][۵]
تاج